آه هایی که می کشیم

من آه می کشم . تو آه می کشی . او آه می کشد

آه هایی که می کشیم

من آه می کشم . تو آه می کشی . او آه می کشد

دلتای تنهایی

 



  ...


   تو که روی یال هیچ کدام نباشی ،

   همه ی کوه ها  کوتاه اند .

   و هیچ رودخانه ای به دریا نمی رسد ،

   تا تو در دلتای تنهایی ات ،

                           آرام نگیری .

   همه ی درخت ها ، جنگل ها می سوزند ،

   گاهی که تو در آواز شاخه های شان ،

                          بی قراری کنی .

   همه ی کوچه ها بن بست اند ،

   هرگاه که تو از پنجره ی اتاق ات  

   به گل ها آب ندهی .

   و من به همه ی انقلاب ها بد بینم ،

   وقتی که تو هیچ پرچمی را ،

                       نیافراشته ای . . .

    سرخه ریکا