بانوی غزل

sourena from neverland سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:38 ب.ظ

یادش گرامی و روحش در آرامش
امیدوارم در زندگی بعدی ایشان یه شکلی زیباتر و شادتر ، در آرامش بیشتر به دنیا برگردند.

چقدر قشنگ گفتی . چقدر خوبه باورکنیم که برمی گردیم و برمیگردند ...

sourena from neverland سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:44 ب.ظ

یادمه زمانی دور که ده ساله بودم در جایی به نام کافه نادری منو بغل کرد و بوسید و با کک و مک های صورتم بازی کرد و من فقط مثل یه گوجه فرنگی سرخ سرخ سرخ شدمممممممممممم.

وای کافه نادری .. کافی نادری اون روزها و کافه نادری پیش از اون روزها ...خیلی پیش از اون روز ها ..

sourena from neverland سه‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 03:57 ب.ظ

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
------------
زیبا سرود . زیبا رقصید. زیبا نوشت . زیبا یاد داد

زیبا گفتی . مرسی .

شهرزاد چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:26 ق.ظ

یک متر و هفتاد صدم افراشت قامت سخنم
یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم.
این شعر رو زنده یاد سیمین دیشب در برنامه ای که بی بی سی به یادش پخش کرد، خواند... و چقدر زیبا است. این شعر رو در جواب بدگویانش سروده و چقدر زیبا و خواندنی است:

یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی، ساده دلی
جان دلارای غزل، جسم شکیبای زنم.

زشت است سیرت من، خود را در او مینگری
هی ها که سنگم نزنی! آیینه ام، میشکنم

از جای برخیزم اگر، پر سایه ام، بید بنم
بر خاک بنشینم اگر، فرش ظریفم، چمنم.

یک مغز و صد بیم عسس فکر است در چار قدم
یک قلب و صد شور هوس شعر است در پیرهنم.

بر ریشه ام تیشه مزن! حیف است افتادن من
در خشکساران شما سبزم، بلوطم، کهنم.

ای جملگی دشمن من،‌ جز حق چه گفتم به سخن
پاداش دشنام شما آهی به نفرین نزنم

انگار من زادمتان کژ تاب و بد خوی و رمان
دست از شما گر بکشم، مهر از شما بر نکنم

انگار من زادمتان ماری که نیشم بزند
من جز مدارا چه کنم با پاره ی جان و تنم؟

هفتاد سال این گله جا ماندم که از کف نرود
یک متر و هفتاد صدم گورم به خاک وطنم.

روحش شاد یادش همیشه خوب

شهرزاد چهارشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:28 ق.ظ

تحصیح پیام پیشین:

این شعر رو زنده یاد سیمین دیشب در برنامه ای که بی بی سی به یادش پخش کرد، خواند... این شعر رو در جواب بدگویانش سروده و چقدر زیبا و خواندنی است:

یک متر و هفتاد صدم افراشت قامت سخنم
یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم.

یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی، ساده دلی
جان دلارای غزل، جسم شکیبای زنم.

زشت است سیرت من، خود را در او مینگری
هی ها که سنگم نزنی! آیینه ام، میشکنم

از جای برخیزم اگر، پر سایه ام، بید بنم
بر خاک بنشینم اگر، فرش ظریفم، چمنم.

یک مغز و صد بیم عسس فکر است در چار قدم
یک قلب و صد شور هوس شعر است در پیرهنم.

بر ریشه ام تیشه مزن! حیف است افتادن من
در خشکساران شما سبزم، بلوطم، کهنم.

ای جملگی دشمن من،‌ جز حق چه گفتم به سخن
پاداش دشنام شما آهی به نفرین نزنم

انگار من زادمتان کژ تاب و بد خوی و رمان
دست از شما گر بکشم، مهر از شما بر نکنم

انگار من زادمتان ماری که نیشم بزند
من جز مدارا چه کنم با پاره ی جان و تنم؟

هفتاد سال این گله جا ماندم که از کف نرود
یک متر و هفتاد صدم گورم به خاک وطنم.

روحش شاد یادش همیشه خوب

lمرسی شهرزاد جان . اتفاقا این برنامه رو نصفه دیدم و دنبال کامل دیدنش بودم . خیلی خیلی مرسی .

sourena from neverland یکشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 02:02 ب.ظ

فکر می کنم بلاخره عکسی از شما دیدم و امیدوارم خودتان باشید.
چشمانی که به دور خیره شده اند و اشکی گُنگ در آنها موج می زند و به دوردستها خیره شده است.
امیدوارم بیراه نرفته باشم

!

sourena from neverland چهارشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:49 ب.ظ

http://farnaz.aminus3.com/image/2011-10-26.html

Is it true ؟