آه هایی که می کشیم

من آه می کشم . تو آه می کشی . او آه می کشد

آه هایی که می کشیم

من آه می کشم . تو آه می کشی . او آه می کشد

نامه / میشو و سارا



 زمستان 1366 


 خانواده در وضعیت مشکوکی به سر می برد 

 حسین چون گذشته در یک مرخصی نامحدود از خانه دور شده است 

 سرپرستی خانه با من است و من ظاهرا مدیر خوبی نیستم

 این را از آنجا می توان فهمید که سرپرست همیشه گرسنه است 

 چه رسد به دیگر اعضا

 میشو پس از یک روز مریضی ( بیحالی ) اکنون بسیار شکمو شده است 

  سارا به خاطر رعایت نکردن مسائل بهداشتی و نظافت حداقل  در یک قفس زندانیست 

 هر چند که از این وضعیت راضی تر به نظر میرسد 

 به زودی عکسهایشان را برایت خواهم فرستاد 

 من زبان می خوانم کتاب می خوانم  و گاهی به اجاره های عقب مانده فکر می کنم 

                                       تو کی می آیی ؟

                                       سرخه ریکا

نامه / انسانها


زمستان 1366


 رفتار انسانها , حتی از آغاز بودنشان عجیب به نظر میرسد 

 باید شرمنده باشیم که از جمله موجوداتی هستیم اینچنین و گاه حتی خود نیز چنینیم

 آنگاه که انسان تسلط بر طبیعت را شناخت گویی روح انسانی نیز از وجودش پرواز کرد -

 بعید میدانم که در زندگی بعدیم (اگر انتخاب با من باشد ) تن آدمی را بپذیرم  ترجیح میدهم 

 پرندگان را _ درخت ها را _  رودخانه ها را _ ابرها را _ کرم های خاکی را _ پروانه ها را _

 سگ ها را  و حتی شغال ها را 

 پریشانی امشبم ناشی از رگه های باقیمانده از نیکی انسانهاییست که دلم می خواهد

 خویشاوند ایشان باشم 



مهر



هنگامی که مهر شما را فرا می خواند , از پی اش بروید,

اگرچه راهش دشوار و ناهموار است ..

و چون بال هایش شما را در بر می گیرد , وا بدهید ,

اگر چه شمشیری در میان پرهایش نهفته باشد و شما را زخم برساند .

و چون با شما سخن می گوید او را باور کنید ,

اگر چه صدایش رویاهای شما را بر هم می زند , چنان که باد شمال باغ را ویران می کند .

زیرا که مهر در همان دمی که تاج بر سر شما می گذارد , شما را مصلوب می کند .

همچنان که می پروراند  ,  هرس می کند ..

همچنان که از قامت شما بالا می رود و نازک ترین شاخه هاتان را که در آفتاب می لرزند نوازش می کند ,

به ریشه هاتان که در خاک چنگ انداخته اند فرود می آید و آن ها را تکان می دهد .

شما را مانند بافه های جو در بغل می گیرد , شما را می کوبد تا برهنه کند ..

شما را می بیزد تا از خس جدا سازد . شما را می ساید تا سفید کند .

شما را می ورزد تا نرم شوید و آنگاه شما را به آتش مقدس خود می سپارد 

تا نان مقدس شوید برخوان مقدس خداوند 

همه ی این کارها را مهر با شما می کند تا رازهای دل خود را بدانید 

و با این دانش به پاره ای از دل مبدل شوید .

اما اگر از روی ترس فقط در پی آرام مهر و لذت مهر باشید ,

پس آنگاه بهتر آن است که تن برهنه ی خود را بپوشانید و از زمین خرمن کوبی مهر دور شوید ,

و به آن جهان بی فصلی بروید که در آن می خندید ,

اما نه خنده ی تمام را , و می گریید ,  اما نه تمام اشک را .

مهر چیزی نمی دهد مگر خود را و چیزی نمی گیرد مگر از خود 

مهر تصرف نمی کند و به تصرف درنمی آید زیرا که مهر بر پایه ی مهر پایدار است .

...

...


جبران خلیل جبران 




باغ مخفی


الو ! گوش می کنی ؟

پنجره ها بی اراده ی من باز می شوند 

و هر چند لحظه , اندوه تازه ای از را ه می رسد 


من خسته ام   و هدفون پسرم را کش می روم 

و خودم را    در سی دی قشنگ " باغ مخفی "  تو غرق می کنم 

من خسته ام و خودم را به خواب می زنم 


درها   بی اراده ی من باز می شوند 

و باد در آستین لباس های تازه ی اندوه 

دلقک پیری ست .


عجیب نیست ؟

من خسته نیستم اما 

همیشه لباسهایم را   در باغ مخفی تو فراموش می کنم .


رویا زرین 


صدای درختان بمبو


نامه / آندره مالرو



    بعد از ظهر دوشنبه 

     66/10/7


     رفیق نازنینم سلام 


     " نه ماه و شاید بیشتر لازمست تا انسانی ساخته شود و یک روز و شاید کمتر کافی است        تا بمیرد   ما همه این را تا آنجا که می توان فهمید فهمیده ایم اما شق تلخ تر و واقعی تری 

     نیز دارد 

     نه نه ماه بلکه شصت سال _ پنجاه و هفت سال _ لازمست تا انسانی ساخته شود 

      شصت سال فداکاری - شصت سال اراده و خیلی چیزهای دیگر و وقتی انسان ساخته شد 

     وقتی که دیگر از کودکی,نوجوانی چیزی در او نماند  وقتی که حقیقتا یک انسان شد  آنوقت 

      فقط به درد مردن می خورد ."

     " خیلی نادر است که انسان بتواند وضع انسانی خود را تحمل کند  "

     " همه گویی خود را تخدیر می کنند  یکی با تریاک - یکی با قدرت - یکی با زن - یکی با ...

     شاید عشق بیش از هر چیز وسیله است که انسان برای رهایی خود از وضع انسانی به 

     کار می برد .

    نمی خواستم عکس ها را بتنهایی بفرستم از مالرو کمک گرفتم . نقل به مفهموم است و به         من نزدیک 


                                                                                           به تو فکر می کنم 

                                                                                                 سرخه ریکا